سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، پرده ای جلوگیر از آفتها است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :3
کل بازدید :44037
تعداد کل یاداشته ها : 38
103/8/26
6:25 ص

داستان کوتاهی که پیش روی شماست قصه ای جادویی است که حتما باید آن را دو بار بخوانید آنچه خواهید خواند نامه پائولو به همسرش جولیاست.
پائولو تاجر سرشناس ونیزی است که به رغم اصرار همسرش به مسافرتی کاری در رم می رود در رم اتفاقاتی برای او می افتد که او را بر آن می دارد تا برای جولیا نامه ی کوتاهی بنویسد این نامه را بخوانید.
.................................................. ..............................................
جولیای عزیزم سلام بهترین آرزوها را برایت دارم همان طور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم در رم دوستان فراوانی یافتم که با آن ها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و نیز رنج دوری از تو
را تحمل کرد در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفت و گو با هم آشنا شدیم آن ها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبت های زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد جان ومال مرا کرده بودند نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند هم اکنون نیز یکی از رفقای خوب وبسیار عزیزم
روبرتو که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه ی جواهرات
مرا از تو دریافت کند و به من برساند با او همکاری من تا جعبه ی
مرا بگیرد اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن بلافاصله پس از رویت نامه و انگشتر من در ونیز
موضوع را به برادرت بگو واز او بخواه که در این مسئله به تو کمک کند
آخر تنها مارکو جای جعبه را می داند در مورد دزد بعدی هم ناراحت نباش
مسلما پلیس او را دستگیر می کند و آنقدر نگه می دارد تا من باز گردم
.................................................. .................................................. ..
نامه را خواندید اما نکته ی مهم این است که وی از همسرش خواسته بود هر وقت نامه ای  از او دریافت کرد یک خط در میان بخواند حال برگردید و فقط خطوط نارنجی رنگ را بخوانید تا به اصل موضوع پی ببرید.

منبع.....afaride2011.parsiblog.com

 


90/4/8::: 7:42 ص
نظر()