سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنده گناه می کند، پس دانشی را که پیشتر می دانسته، از یاد می برد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :3
کل بازدید :43129
تعداد کل یاداشته ها : 38
103/1/29
3:1 ص

بزرگترین مسابقه عکس  ویژه همه مردم یک دل و عزیز ایران اسلامی را برگزار خواهیم کرد

به میمنت میلاد سراسر نور پیامبر رحمت ومهربانی مدیریت وبلاگ با همکاری سیمای فرهنگ

اقدام به برگزاری مسابقه بزرگ عکس نموده است      

جایزه نفر اول یک دستگاه گوشی تلفن همراه

موضوع :  عکس زیبای کودکتان     

اولویتها.........>

1/کودک وارتباط با خدای مهربون

2/کودک وحجاب ..........................

3/کودک وکتابخوانی .........

4/کودک وبازی.........................

5 /کودک و ورزش ...............................

 عکس ها با ذکر نام ونام خانوادگی صاحب اثر وشماره تماس به  آدرس پست الکترونیکی ax89ta90@gmail.com ارسال گردد

*هر عکس با فرمت jpg و حداکثر سایز 800*800پیکسل ارسال شود.

*تعداد عکس های ارسالی محدودیت ندارد.

*عکس ها به عنوان آلبوم وبلاگ استفاده میگردد.

*عکس های ارسالی توسط 3 نفر از عکاسان وبلاگ داوری و 10 نفر اول با ذکر نام در وبلاگ درج خواهد شدمیگردد.

مهلت ارسال آثار تا 15 فروردین ماه 1390


89/11/28::: 11:51 ع
نظر()
  
  

بیاد یار دلسوز پارسی بلاگ که در سانحه روز دوشنبه از میان ما پر کشید

مرحومه سرکار خانم مرضیه پژمان        مدیر وبلاگ ......>http://www.bseda.parsiblog.com/

اگر چه برای اولین بار وبلاگشو میدیدیم ولی متنها خبر از روح بلندش علیرغم نام وبلاگش که فریاد بی صدا بود بسیار پرصدا بود میداد..

برای نمونه یکی از یادداشتهای زیباشو در ادامه واستون گذاشتیم ...شادی روح مرحومه مغفوره اللهم صل علی محمد وآل محمد

 

به نام خدا
تو یه پست نوشته بودم که وقتی مائده همراه من اومده بودتامن امتحان بدم،اون زن بهش چی گفت.چتدروزپیش هم مشابه همین اتفاق افتاد.نمی دونم چرا برای بعضی هابراشون سوال شده که چه طور دخترخانم های دانشجومیگن ما سختمونه چادررو جمع کنیم،تازه شالی وملی و لبنانی...اون وقت یه دختر10ساله یه چادر ساده ایرانی اصیل سر میکنه،باکِش وچه قدر هم قشنگ رو می گیره.                           داشتیم با مترو می رفتیم امامزاده صالح(ع).توی واگن خانوما هم که ماشاالله،ازجون مرغ نه ببخشید ازشیر مرغ تا جون آدمیزاد می فروشن.یه خانومی داد می زد:کوچیک3000تومن،بزرگ6000تومن،اصل کره،مارکدار؛رنگ بندی،(بابا عروسک بود)2تاازاین دختر خانومای نه چندان محترم یکیشون2تابزرگ خرید،بعد از خرید(گوشام خودش شنید!!!من استراق سمع نکردم)،داشتن به هم می گفتن نانا(نمی دونم چی بود که نانا صداش می زد؟)ببین یکی رو خریدم واسه فرزین یکی هم واسه بابک برای
ولن تاین،باید دنبال جعبه کادویی باشم.(از الان تا...خدایا...)
توی ایستگاه مفتح قطار بدترمز کردو خانوما یه کم ریختن روهم .مائده هم یه کم وزنش افتاد روی یکی از این دخترا.دیدم یه چپ چپ نیگا کردو گفت:هیششش،تو که نمی تونی خودتو جمع کنی چادر سر کردنت چیه؟یه نگاه کردم گفتم:خانوم محترم همه بهم برخورد کرن چه ربطی به چادرش داره؟بعد یه پشت چشمی نازک کردو بلند بلند به دوستش گفت:مثلاً این بچه این قدی اگه چادر سر نکنه توجه کسی بهش جلب میشه؟یا کسی با قصدوغرضی بهش نیگا میکنه؟شایدم ممکنه هیکلش تحریک برانگیزباشه؟(با پوزخند)
گفتم:اِ پس شما همه اینارو می دونی این شکلی میای بیرون؟می دونی ممکنه باعث تحریک کسی بشی؟می دونی ممکنه کسی با غرض بهت نیگا کنه؟آهان... راستی حواسم نبود شما خودتون رو این شکلی می کنی که شاید یکی بهت نیگا کنه...بعدرو کردم به بغل دستیم که یه خانوم مانتویی اما بسیار متشخص بود گفتم این الان شاید یه کم سختش باشه اما عادت می کنه ،پس فردا که رفت دبیرستان و دانشگاه این چادر از سرش دیگه

نمی افته.امروز من این حرفارو به جون می خرم،چندسال دیگه که سوار همین قطار بشه خیالم راحته که تو مسیر نمی ره واسه 2 تا از دوست پسراش برای ولن تاین خرید کنه.
قطار به مقصدرسید.
وقتی به امامزاده صالح(ع)رسیدم ،اول رفتم به سوپر مارکتی که نزدیکی اون جا بود.به مائده گفتم :مامان برو تا... تومن هر چی دوست داری بریز توسبدت.اونم سبد خرید رو برداشت و...توراه تاصحن که برسیم همین طوری که داشت تند تند خوراکی می خوردگفتم:این جایزه امروزته،از خونه تا این جا خیلی قشنگ رو گرفتی.ببین چند نفر با نگاهشون دارن تورو تحسین می کنن.اونم روشو سفت تر کرد. با هم بعد ازخوندن فاتحه ای برای 5تن از شهدای گمنام رفتیم داخل.
بعد از زیارت اولین کاری که کردم 2رکعت نماز خوندم و متوسل شدم به خودآقا وجدش موسی بن جعفر(ع).ازش خواستم هیچ وقت این چادر از سر دخترم نیافته.چادری که ماسر می کینم مثل خمپاره می مونه واسه دشمن،مثل موشک،شایدم هم بمب اتمی که می گن همینه.چادرمون ،اعتقادمون،روحیه شهادت طلبیمون،ایمانمون..
.آره اینه بمب اتم.
اگر امروز من وشمای مادر روی اعتقاد بچه هامون کار نکنیم ،فردا یکی میاد و تفکراتش رو به اینا القا می کنه.نگیم اگر ما تو کربلا بودیم حسین رو یاری می کردیم.مگر نه این که کل یوم عاشوراوکل ارض کربلا؟


آنان که رفتند کاری حسینی کردند،آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند.



  
  

 

مامانای گل بخونن واسه بچه های ناز نازیشون در ادامه

به نام خداوند رنگین کمان   خداوند بخشنده ی مهربان
خداوند سنجاقک رنگ رنگ   خداوند پروانه های قشنگ

ادامه مطلب...

  
  

مادر مهربون یه حرف دل از من بپذیر خرافات که سوغات زنان بیسواد است نوزاد بیگناه وبی زبونتو آزار میدهعصبانی شدم!اصلا!

خرافات خواندن ورد برای خوردن شیر

خرافات خواندن ورد برای ریختن ترس نوزاد

خرافات تیغ‌زدن پشت گوش برای درمان زردی نوزادان

ودر ادامه بخوانید

 

ادامه مطلب...

  
  

تعریف سزارین، علل انجام آن، مزایا و معایب و عوارض انجام عمل سزارینمشکوکم

دنیای جدید و به نظر من در بیشتر موارد مصداق بارز تقلید و ترس از زایمان طبیعی در ادامه با ما همراه شوید

ادامه مطلب...

  
  

دوران نوزادی به 28 روز اول تولد اطلاق می شود که به دلائل زیر حائز اهمیت میباشد :

1-بخش مهمی از مرگهای کودکان در سال اول زندگی مخصوصاّ در دوران نوزادی رخ می دهد .
2-مقاومت بدن نوزاد در برابر سرماو گرما و میکروبهای بیماریزا کمتر از افراد بزرگسال است .
3-نوزاد قادر به مراقبت از خود نیست و باید اورا از خطر بیماری حفظ کرد .
4- محل زندگی نوزاد از داخل رحم مادر به دنیای بیرون تغییر پیدا کرده، مدتی طول می کشد تا نوزاد به زندگی جدید خود عادت کند.

نوزادهنوز ادامه داره مامانی.................

  ادامه مطلب...

  
  

سلام به خدای مهربونیها درود بر ائمه اطهار (ع) که اگر نبود عنایت آنها نبود هیچ بودی ،و سلام به همه مردم با صفا و مهربون ایران اسلامی مردمی که عاشقانه دوستشون داریم ...

با ما باشید در ادامه مطالب تا بهتون بگم...

  ادامه مطلب...